کسی میپرسد: «زیبا نیست؟»
میگویم: «نه.»
ستارهی کوچولو، خورشیدی بزرگ در آغوشم بود. سپس یک روز دور شد، دور شد، و حالا فقط از دور چشمک میزند. حالا دیگر توی آسمان من نیست. و توی این آسمان دیگر نمیشود پرواز کرد، نمیشود عاشق شد. دیگر اسم اینجا آسمان های عشق نیست.
Cieli Di Amore...برچسب : نویسنده : cielidiamoreo بازدید : 203 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:28
کار دوباره به اینجا کشید.
قبلا شرح دادهام. احساس میکنم چیزی برای گفتن نمانده. رنج دیگر صورت جدیدی برای نمایاندن خود ندارد، و مرا دستخالی رها میکند. رنج را تنها آنگونه که با اندامهایم حسش میکنم توصیف نکردهام، که هرجایی پیدامیشوند. معده توی خود میپیچد، سرم درد میکند و این چیزها.
نه، دوستان من. چیزی برای گفتن نمانده. جز آنچه در نامههای خداحافظی خواهیم نوشت...
Cieli Di Amore...برچسب : نویسنده : cielidiamoreo بازدید : 426 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:28